معنی جاویدان
فرهنگ معین
[په.] (ص مر.) جاودان.
فرهنگ عمید
پاینده، پایدار، همیشگی،
(قید) تا همیشه،
(قید) از مدتها پیش. * جاوید،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابدی، ازلی، پایدار، جاودانه، جاودان، جاوید، دایم، دایمی، سرمد،
(متضاد) موقتی
فارسی به انگلیسی
Everlasting, Perpetual
فارسی به ترکی
ebedîleştirmek
فارسی به عربی
الی ابد، خالد
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) (جاوید جاود خواهد جاوید بجاو جاونده جاویده) جویدن مضغ کردن.
فارسی به آلمانی
Für immer
واژه پیشنهادی
خالد
معادل ابجد
75