معنی جبان

فرهنگ معین

جبان

(جَ) [ع.] (ص.) ترسو.

فرهنگ عمید

جبان

ترسو،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جبان

بزدل، ترسو، جبون، کم‌جرات، کم‌دل،
(متضاد) شجاع، شیردل

عربی به فارسی

جبان

ادم ترسو , نامرد , شخص جبون , بزدل

فرهنگ فارسی هوشیار

جبان

ترسو، بد دل


با جبان

(صفت اسم) باج گیرنده باج ستان، متصدی گرفتن باج.

فرهنگ فارسی آزاد

جبان

جَبان، بسیار ترسو- ترسان از هر اقدام (جمع:جُنَباء)،

فارسی به عربی

معادل ابجد

جبان

56

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری