معنی جبه

فرهنگ معین

جبه

(جُ بِّ) [ع. جبه] (اِ.) جامه گشاد و بلند که بر روی جامه های دیگر پوشند.

فرهنگ عمید

جبه

[جمع: جبب و جباب] جامۀ گشاد و بلند که روی جامه‌های دیگر بر تن کنند،
جوشن، دِرع، زره،
(زمین‌شناسی) دومین لایۀ تشکیل‌دندۀ زمین، میان پوسته و هسته، گوشته،
* جبهٴ هزارمیخ: [قدیمی، مجاز] آسمان و ستارگان در هنگام شب،

حل جدول

جبه

جامه گشاد، لایه میانی زمین

میدان قوی مغناطیسی کره زمین

لایه میانی زمین

جامه گشاد

جامه گشاد، لایه میانی زمین، میدان قوی مغناطیسی کره زمین

فارسی به انگلیسی

جبه‌

Caftan, Cloak, Cope, Kaftan, Robe

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

جبه

عباءه

گویش مازندرانی

جبه

جعبه، الونک کوچک

فرهنگ فارسی هوشیار

جبه

جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بتن کنند

فرهنگ فارسی آزاد

جبه

جُبَّه، جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر می‌پوشند، زِره... (جمع:جُبَب -جِباب)،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جبه

10

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری