معنی جبین

فرهنگ معین

جبین

(جَ) [ع.] (اِ.) پیشانی، یک طرف پیشانی.

(جُ بّ) (اِ.) = چپین: طبق چوبین، سله.

فرهنگ عمید

جبین

پیشانی،
[جمع: جبنا] [قدیمی] ترسو،

حل جدول

جبین

پیشانی

فارسی به انگلیسی

جبین‌

Brow, Forehead

فارسی به عربی

جبین

حاجب

گویش مازندرانی

جبین

پاداش

فرهنگ فارسی هوشیار

جبین

ترسو، بددل

فرهنگ فارسی آزاد

جبین

جَبیْن، پیشانی، ترسو (جمع: اَجْبُن- جُبُن- اَجْبنَه).
َ َ

معادل ابجد

جبین

65

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری