معنی جس

فرهنگ معین

جس

(جَ) [ع.] (مص م.) مس کردن، برماسیدن.

فرهنگ عمید

جس

دست مالیدن به چیزی، سودن،

حل جدول

جس

دست مالیدن به چیزی

گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

جس

دست مالیدن بچیزی، بسودن

معادل ابجد

جس

63

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری