معنی جهان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
=جهاندن
(صفت، قید) در حال جهیدن، جهنده،
گیتی، دنیا، عالم، کیهان،
کرۀ زمین،
[مجاز] مردم دنیا،
[قدیمی، مجاز] حیات، زندگی: سیاوش چو گشت از جهان ناامید / بر او تیره شد روی روز سپید (فردوسی۱: ۴۰۲)،
* جهان سوم: (سیاسی) مجموع کشورهای درحالتوسعه. δ جهان اول، کشورهای بزرگ صنعتی غرب و جهان دوم، کشورهای بزرگ صنعتی کمونیست، پیش از فروپاشی شوروی سابق بوده است،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آفاق، دنیا، عالم، کرهارض، گیتی، روزگار، زمانه
فارسی به انگلیسی
Creation, Macrocosm, Universe, World
فارسی به عربی
دنیا، عالم، کون
نام های ایرانی
پسرانه، دنیا، عالم، گیتی، کیهان، کیهان، عالم، گیتی، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانندملک جهان، جهان آفرین
فرهنگ فارسی هوشیار
عالم از زمین و کرات آسمانی، دنیا، گیتی، عالک ظاهر
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Welt (f)
معادل ابجد
59