معنی جهانگردی
فرهنگ معین
(~. گَ) (حامص.) سیاحت.
فرهنگ عمید
مسافرت و گردش در شهرهای دنیا، سیاحت، گردشگری،
حل جدول
سیاحت، گردشگری
مترادف و متضاد زبان فارسی
سیاحت، سیروسفر، مسافرت
فارسی به انگلیسی
Globetrotting, Odyssey, Tourism
فارسی به عربی
سفر، سیاحه
فرهنگ فارسی هوشیار
در اقطار عالم سفر کردن سیاحت.
فارسی به ایتالیایی
turismo
فارسی به آلمانی
Fahre (f), Reise (f), Reisen
معادل ابجد
293