معنی جهانی

فارسی به انگلیسی

جهانی‌

Catholic, Cosmopolitan, Earthly, Ecumenical, Global, International, Universal, World, World-Wide, Worldly

فرهنگ فارسی هوشیار

جهانی

(صفت) منسوب به جهان دنیوی امور جهانی، آنچه که بهمه جهان رسد: شهرت جهانی. ‎ -3 اهل دنیا مردم گیتی. جمع: جهانیان.


آن جهانی

(صفت) اخروی مربوط بعقبی مقابل این جهانی دنیوی.


دو جهانی

(صفت) منسوب به دو جهان: سعادت دو جهانی.

حل جدول

جهانی

بین‌المللی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جهانی

عالمگیر، دنیایی، دنیوی، کلی

فارسی به عربی

جهانی

عالمی، عالمیا، وباء


مجامع جهانی

الأوساط العالمیه

فارسی به ایتالیایی

جهانی

universale

mondiale

فرهنگ عمید

جهانی

مربوط به جهان،
بین‌المللی،
(اسم) هریک از مردم جهان،

فارسی به آلمانی

جهانی

Weltweit

لغت نامه دهخدا

این جهانی

این جهانی. [ج َ] (ص نسبی) منسوب به این جهان. دنیوی. (فرهنگ فارسی معین). منسوب و متعلق به این جهان و این مکان. (ناظم الاطباء): باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم... تا روشن گشت که نعمتهای اینجهانی چون روشنایی برق است. (کلیله و دمنه). در حرم شاه کنیزکی بود این جهانی و مدتها عاشق جمال این پسر بود. (سندبادنامه ص 68).

واژه پیشنهادی

شهر جهانی کلاش

مریوان شهر جهانی کلاش بافی


جایزه جهانی

نوبل


اقیانوس جهانی

دریا

معادل ابجد

جهانی

69

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری