معنی جهت

فرهنگ معین

جهت

سوی، طرف، در علم جغرافی هر یک از جهات اربعه، روی، ناحیه، جمع جهات. [خوانش: (جِ هَ) [ع. جهه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

جهت

طرف، جانب، سوی،
[مجاز] سبب،

حل جدول

جهت

سمت

سو، ور، سمت، جانب، سون، طرف

سو، ور، سمت، جانب، سون

رون

سمت و طرف، جانب

سون

علت

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جهت

راستا، روی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جهت

جانب، سمت، سو، طرف، کرانه، بابت، جنبه، حیث، انگیزه، دلیل، سبب، علت

فارسی به انگلیسی

جهت‌

Aspect, Bearing, Course, Current, Direction, Hand, Orientation, Respect, Sake, Side, Trend, Turn, Way, Ways_

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

جهت

اتجاه، توجیه، صله، فصل، نقطه، هدف، اِتِّجاهٌ

گویش مازندرانی

جهت

جهت

فرهنگ فارسی هوشیار

جهت

طرف، جانب، سوی، ناحیه

فارسی به ایتالیایی

جهت

versante

tendenza

فارسی به آلمانی

جهت

Vektor [noun], Zielen

معادل ابجد

جهت

408

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری