معنی جت

فرهنگ معین

جت

(جِ) [انگ.] (اِ.) هر یک از اسباب هایی که به وسیله خروج ناگهانی و پرفشار سیال از دهانه مخزن کار کند. مانند: هواپیمای جت یا توربوجت.

فارسی به ترکی

گویش مازندرانی

جت

چوبی که به گرن حیوان اندازند و هنگام شخم زدن دسته ی چوبی...

جفت همتای جنسی ماده یا نر، مرتعی در کجور

حل جدول

جت

قومی از نژاد هندی

فشفشه، هواپیمای سریع، نوعی موتور، هواپیمای عجول

فشفشه

هواپیمای سریع

نوعی موتور

هواپیمای عجول

مترادف و متضاد زبان فارسی

جت

هواپیما

فرهنگ فارسی هوشیار

جت

انگلیسی پرا نیام میوه

فارسی به آلمانی

جت

Ausstoßen, Düse (f), Strahl (m), Wasserstrahl (m)

لغت نامه دهخدا

احشام جت

احشام جت. [اَ ؟] (اِخ) قریه ای است به دوفرسنگی شمالی برازجان. (فارسنامه).


خشم جت

خشم جت. [خ َ ج َ] (اِخ) همان احشام جت است در فارس. (از فارسنامه ابن بلخی).

فرهنگ عمید

جت

نوعی هواپیما که به‌واسطۀ فشار ناشی از خروج گازهای حاصل از احتراق از دهانۀ عقب آن به‌سرعت رو به جلو رانده می‌شود و سرعت آن بیش از هواپیماهای معمولی است،
فواره،

فارسی به عربی

جت

طائره

معادل ابجد

جت

403

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری