معنی جوانی

فرهنگ عمید

جوانی

[مقابلِ پیری] جوان بودن،
(اسم) (جامعه‌شناسی) فاصلۀ سنی از ۱۸ تا ۲۵ سالگی،
[مجاز] کم‌تجربگی،

=نان‌خواه۲

حل جدول

جوانی

شباب

مترادف و متضاد زبان فارسی

جوانی

برنایی، شباب،
(متضاد) پیری، کهولت

فارسی به انگلیسی

جوانی‌

Youth, Youthful, Youthfulness

فارسی به عربی

جوانی

شاب، موسم الربیع

فرهنگ فارسی هوشیار

جوانی

مقابل پیری

فارسی به ایتالیایی

جوانی

gioventà¹

فارسی به آلمانی

جوانی

Jugend (f)

معادل ابجد

جوانی

70

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری