معنی جوز
فرهنگ معین
(جُ) [معر.] (اِ.) گردو.
فرهنگ عمید
گردو،
* جوز بوا: [قدیمی] = * جوز بویا
* جوز بویا: ‹جوز بویه، جوز بو› (زیستشناسی)
میوهای که در غلافی مانند غلاف بلوط جا دارد و در طب به کار میرود،
درخت این میوه که به اندازۀ درخت گردو اما برگهایش کوچکتر و باریکتر است و در جاوه و بعضی شهرهای هندوستان میروید،
* جوز هندی: [قدیمی] = جوز بویا
حل جدول
گردو
فارسی به انگلیسی
Nut
فرهنگ گیاهان
گردو، اخروت
فرهنگ فارسی هوشیار
وسط چیزی، گردو، گذشتن از جای و پس افکندن آنرا برفتن از وی
معادل ابجد
16