معنی جوز هندی

فرهنگ معین

جوز هندی

(جُ زِ هِ) (اِمر.) نک نارگیل.


جوز

(جُ) [معر.] (اِ.) گردو.

حل جدول

جوز هندی

نارگیل


جوز

گردو

فرهنگ عمید

جوز

گردو،
* جوز بوا: [قدیمی] = * جوز بویا
* جوز بویا: ‹جوز بویه، جوز بو› (زیست‌شناسی)
میوه‌ای که در غلافی مانند غلاف بلوط جا دارد و در طب به کار می‌رود،
درخت این میوه که به اندازۀ درخت گردو اما برگ‌هایش کوچک‌تر و باریک‌تر است و در جاوه و بعضی شهرهای هندوستان می‌روید،
* جوز هندی: [قدیمی] = جوز بویا

فرهنگ فارسی هوشیار

جوز

وسط چیزی، گردو، گذشتن از جای و پس افکندن آنرا برفتن از وی


جوز الرمه

پندک هندی (پندک فندق)

فارسی به عربی

درخت جوز

جوز الطیب


هندی

هندی

فرهنگ گیاهان

جوز بویا

جوز الطیب


جوز

گردو، اخروت

عربی به فارسی

جوز الطیب

درخت جوز


هندی

هندی , هندوستانی , وابسته به هندی ها

فارسی به انگلیسی

تعبیر خواب

درخت جوز

دلیل کند بر مردی عجمی با اهل و عیال خود سخی بود. اگر بیند بر درخت جوز است، دلیل که با مردی عجمی بزرگ پیوندد. -

معادل ابجد

جوز هندی

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری