معنی جین
فرهنگ معین
نوعی پارچه کتانی ضخیم و محکم که از آن لباس دوزند، شش عدد از هر چیز. [خوانش: [انگ.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
نوعی پارچۀ نخی ضخیم با بافت فشرده که معمولاً از آن جامۀ رو و بهویژه شلوار میدوزند،
نوعی نوشابۀ الکلی که از تقطیر دانههای تخمیر شدۀ غلات بهدست میآید و با چیزهای خوشبو از قبیل دانۀ سرو کوهی یا ابهل یا پوست نارنج معطر میشود،
واحد شمارش کالا برابر با شش یا دوازده عدد، دوجین،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Gin
فارسی به عربی
جن
عربی به فارسی
ژن , عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
گویش مازندرانی
واحد شمارش خرمن کوبی
فرهنگ فارسی هوشیار
انگلیسی پنپالا: پنبه پاک کنی انگلیسی جاشاب نوشابه ای است که از چکش دانه های جاش (غلات) فراهم آید
فارسی به آلمانی
Gin (m)
معادل ابجد
63