معنی حادثه

فرهنگ معین

حادثه

آن چه نو پدید آمده، رویداد، اتفاق، جمع حادثات، حوادث. [خوانش: (دِ ثِ) [ع. حادثه] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

حادثه

حادث
پیشامد تازه، واقعه، رویداد،
آسیب و بلا،

حل جدول

حادثه

پیشامد

قضیه

ماجرا

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حادثه

پیشامد، پیش آمد، رخداد، رویداد، پدیده

مترادف و متضاد زبان فارسی

حادثه

اتفاق، پیشامد، تصادف، رخداد، رویداد، سانحه، عارضه، قضیه، ماجرا، مصیبت، واقعه، آسیب، بلا

کلمات بیگانه به فارسی

حادثه

پیشامد

فارسی به انگلیسی

حادثه‌

Adventure, Accident, Casualty, Circumstance, Episode, Event, Happening, Incident

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

حادثه

حادث عرضی، حادثه، علم الصرف، مغامره

فرهنگ فارسی هوشیار

حادثه

سختی روزگار، عارضه

فارسی به ایتالیایی

حادثه

evento

incidente

infortunio

فارسی به آلمانی

حادثه

Abenteuer [noun], Unfall (m), Unfall, Zufall (m), Zufälliges ereignis (n)

معادل ابجد

حادثه

518

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری