معنی حادثه جو
لغت نامه دهخدا
حادثه جو. [دِ ث َ / ث ِ] (نف مرکب) و حادثه جوی، آنکه از حوادث و پیش آمدها نفع جستن خواهد.
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص فا.) آن که همواره در پی حوادث و وقایع تازه است، آن که از مخاطرات نترسد.
فرهنگ عمید
آنکه دائم در پی وقایع و حوادث تازه است و از آنها باک ندارد،
حل جدول
ماجراجو
فارسی به عربی
مغامر
معادل ابجد
527