معنی حق السکوت

لغت نامه دهخدا

حق السکوت

حق السکوت. [ح َق ْ قُس ْ س ُ] (ع اِ مرکب) رشوه و پاره ای که دهند داننده ٔ رازی را تا افشاء آن نکند:
آمد و خفت و آرمید تنش
مهر حق السکوت بر دهنش.
نظامی.

فرهنگ معین

حق السکوت

(~ُ سُُ) [ع.] (ص مر.) پول یا مالی که برای پنهان نگه داشتن رازی به کسی داده شود.

فرهنگ عمید

حق السکوت

پولی که کسی برای فاش نکردن سرّی از دیگری می‌گیرد،

حل جدول

حق السکوت

شانتاژ

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حق السکوت

خموشانه

کلمات بیگانه به فارسی

حق السکوت

خموشانه

فارسی به انگلیسی

حق‌ السکوت‌

Blackmail, Hush Money

فرهنگ فارسی هوشیار

حق السکوت

رشوه و پاره که دهند داننده رازی را تا افشا نکند

معادل ابجد

حق السکوت

625

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری