معنی خارشک

لغت نامه دهخدا

خارشک

خارشک. [رِ ش َ] (اِ مرکب) بیمار ابنه زدگی. حِکَّه. خارش. || خارش مقعد که آن را کِرمَک گویند.

فرهنگ عمید

خارشک

جرب
[عامیانه] میل شدید جنسی،

حل جدول

خارشک

بیمارى جرب

گویش مازندرانی

خارشک

بیماری خارش – سوزش

معادل ابجد

خارشک

1121

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری