معنی خاورشناس

لغت نامه دهخدا

خاورشناس

خاورشناس. [وَ ش ِ] (نف مرکب) مستشرق، عارف بمعارف ملل شرق، دانا بفرهنگ شرق.

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

خاورشناس

اسم شرق‌شناس، مستشرق،
(متضاد) غرب‌شناس، مستغرب

فرهنگ عمید

خاورشناس

کسی که آشنا و دانا به اوضاع و احوال ملل مشرق‌زمین است، شرق‌شناس، مستشرق،

فرهنگ فارسی هوشیار

خاورشناس

(صفت) مستشرق شرق شناس.

معادل ابجد

خاورشناس

1218

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری