معنی خدیور

لغت نامه دهخدا

خدیور

خدیور. [خ ِ وَ] (اِ) پادشاه. (برهان قاطع). || وزیر. || خداوندگار. || بزرگ. || یگانه ٔ عصر. (برهان قاطع). || شاهزاده. || شخص مسن محترم. (ناظم الاطباء). کدیور.

حل جدول

خدیور

پادشاه و یگانه عصر

کدیور، پادشاه، بزرگ


پادشاه ویگانه عصر

خدیور


پادشاه و یگانه عصر

خدیور

مترادف و متضاد زبان فارسی

خدیور

کدیور، شاه سلطان، پادشاه، شاهزاده، وزیر، امیر، بزرگ قوم


خدیو

امیر، پادشاه، خدیور، خلیفه، سلطان، شهریار

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

خدیور

820

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری