معنی خردلی

لغت نامه دهخدا

خردلی

خردلی. [خ َ دَ] (ص نسبی) منسوب به خردل که نوعی از حبوب است. (از انساب سمعانی).

حل جدول

خردلی

زرد مایل به قهوه‌ای

زرد مایل به قهوه ای

مترادف و متضاد زبان فارسی

خردلی

قهوه‌ای‌متمایل‌به‌زرد، ازجنس خردل

معادل ابجد

خردلی

844

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری