معنی خروس خوان

لغت نامه دهخدا

خروس خوان

خروس خوان. [خ ُ خوا / خا] (اِ مرکب) قبل از سَحَر. پاس اخیر شب. آخر شب. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان اول، گاه اول خواندن خروس پس از نیمه شب. صبح نخستین. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان دوم، گاه دوم خواندن خروس پس از نیمه شب. گاه خواندن خروس پس از خروس خوان اول. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

خروس خوان

(~. خا) (اِمر.) هنگام سحر (زمانی که خروس می خواند).

فرهنگ عمید

خروس خوان

سحر، صبح زود،
(قید) هنگام سحر،

حل جدول

خروس خوان

کنایه از صبح خیلی زود

فرهنگ فارسی هوشیار

خروس خوان

(اسم) هنگام سحر (زمانی که خروس میخواند)، خروسی که بانگ کند.

معادل ابجد

خروس خوان

1523

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری