معنی خطی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دست - نوشته، منسوب به خطّ، سرزمینی در ساحل بحرین. [خوانش: (خَ طِّ) [ع - فا.] (ص نسب)]
فرهنگ عمید
حل جدول
کتاب دست نوشته
فرهنگ واژههای فارسی سره
دستنویس، دست نویس
کلمات بیگانه به فارسی
دست نویس
مترادف و متضاد زبان فارسی
دستنوشته، دستنویس، غیرچاپی، خطدار،
(متضاد) چاپی
فارسی به انگلیسی
Handwritten, Lineal, Linear
فارسی به عربی
خطی
فرهنگ فارسی هوشیار
دستنویس
معادل ابجد
619