معنی خوش‌خوراک

حل جدول

خوش‌خوراک

پراشتها، دارای اشتهای زیاد

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌خوراک

شکم‌پرست، نوشخوار، خوش‌خواره، خوش‌خوار،
(متضاد) بدخوراک، پرخور، پرخوراک، خوش‌اشتها، شکمو،
(متضاد) کم‌خوراک

فرهنگ فارسی هوشیار

خوشخوراک

(صفت) کسی که خوب و بمقدار زیاد غذا خورد، غذایی که مطبوع باشد لذیذ خوشمزه.

معادل ابجد

خوش‌خوراک

1733

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری