معنی خوفناک

لغت نامه دهخدا

خوفناک

خوفناک. [خ َ / خُو] (ص مرکب) هولناک. ترسناک. هراسناک. مخوف. (ناظم الاطباء). مهیب. هول. (یادداشت بخط مؤلف).
- راه خوفناک، راه ترسناک. راه مخوف:
لبیک عشق زن تو درین راه خوفناک.
عطار.
|| ترسنده. (یادداشت مؤلف). ترسان. جبان. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

خوفناک

(~.) [ع - فا.] (ص مر.) ترسناک، مهیب.

فرهنگ عمید

خوفناک

ترسناک، هولناک،

حل جدول

خوفناک

ترسناک، ترس‌آور

خایف

ترسناک، ترس آور

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خوفناک

ترسناک

کلمات بیگانه به فارسی

خوفناک

ترسناک

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوفناک

بیمناک، ترس‌آور، ترسناک، خوفناک، دهشت‌آور، دهشتناک، رعب‌آور، رعب‌انگیز، سهمناک، مخوف، مهیل، هول‌انگیز، مهیب، وحشت‌انگیز، وحشتناک، وهمناک، هراس‌انگیز، هراسناک، هولناک

فارسی به انگلیسی

خوفناک‌

Fearful, Fearsome, Formidable, Macabre

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

خوفناک

ترسناک بیم زای (صفت) ترسناک مهیب.

فارسی به آلمانی

خوفناک

Schotterdecke

معادل ابجد

خوفناک

757

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری