معنی دارالحکومه
لغت نامه دهخدا
دارالحکومه. [رُل ْ ح ُ م َ] (ع اِ مرکب) سرای حاکم. || محل حکومت کردن. رجوع به دارالجلال و دارالخلافه شود.
فرهنگ معین
(~. حُ مِ) [ع. دارالحکومه] (اِمر.) استانداری.
فرهنگ عمید
جای اقامت حاکم یا فرماندار، ادارۀ فرمانداری، سرای حاکم،
حل جدول
استانداری
مترادف و متضاد زبان فارسی
استانداری، فرمانداری
فرهنگ فارسی هوشیار
فرمانسرا فرمانداری استانداری
فرهنگ فارسی آزاد
دارُالحُکُومَه، مقر حکومت- اداره فرمانداری
معادل ابجد
315