معنی داروفروش
لغت نامه دهخدا
داروفروش. [ف ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) دوافروش:
چه خوش گفت یکروز داروفروش
شفا بایدت، داروی تلخ نوش.
سعدی.
فرهنگ عمید
کسی که شغلش داروفروشی است، فروشندۀ دارو، دوافروش،
حل جدول
فارسی به عربی
عطار
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه دارو را بفروش رساند دوافروش.
معادل ابجد
797