معنی دایو

لغت نامه دهخدا

دایو

دایو. (اِخ) دهی از دهستان خورش رستم شاهرود شهرستان هروآباد. در 7هزارگزی باختری هشجین و دویست هزار و پانصد گزی شوسه ٔ هروآباد به میانه. با163 تن سکنه. آب آن چشمه. محصول آنجا غلات و میوه. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آنجا مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نرگس مرز

نرگس مرز. [ن َ گ ِ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان دایو در بخش مرکزی شهرستان آمل، در 15هزارگزی شمال شرقی آمل، در دشت معتدل هوائی واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و رود هراز، محصولش برنج، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

فارسی به انگلیسی

دایو

Dive, Diving Board

معادل ابجد

دایو

21

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری