معنی درخت سنبه

لغت نامه دهخدا

درخت سنبه

درخت سنبه. [دِ رَ سُم ْ ب َ / ب ِ] (اِ مرکب) مته. مثقب. پر ماه. (ناظم الاطباء). درخت سنب. رجوع به درخت سنب شود. || پرنده ای است سبزرنگ که با منقار درخت را سوراخ کند. (برهان). مرغی است که درخت را بسنبد یعنی سوراخ کند. دراسنب. داربرد. دارکوب. (از آنندراج). سرفه. (مهذب الاسماء). || نوعی از زنبور سیاه که چوب را سوراخ کند. (برهان) (از شرفنامه ٔمنیری). || منقار مرغان. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

درخت سنبه

(~ِ سُ بِ) (اِمر.) نک دارکوب.

فرهنگ عمید

درخت سنبه

دارکوب

حل جدول

درخت سنبه

دارکوب

فرهنگ فارسی هوشیار

درخت سنبه

(اسم) پرنده ایست که با منقار درخت را سوراخ کند. دارکوب، نوعی زنبور سیاه که چوب را سوراخ میکند.

معادل ابجد

درخت سنبه

1321

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری