معنی دورشونده
لغت نامه دهخدا
دورشونده. [ش َ وَ دَ/ دِ] (نف مرکب) آنکه دور شود. که فاصله بگیرد. (یادداشت مؤلف). قاصی. قصی. غریب. عِدی ̍. اعداء؛ دورشوندگان. شاذب، دورشونده از جای خود. (منتهی الارب).
حل جدول
واگرا
معادل ابجد
575