معنی دوره‌ گردی

لغت نامه دهخدا

دوره گردی

دوره گردی. [دَ / دُو رَ گ َ] (حامص مرکب) حالت و عمل دوره گرد. سیاری. متحرکی. (یادداشت مؤلف). || طوافی. عمل دوره گرد. کار دوره گرد. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوره گرد شود.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

دوره‌ گردی‌

Prowl, Vagabondage, Vagarious

فارسی به آلمانی

دوره گردی

Schnorren [verb]

معادل ابجد

دوره‌ گردی

449

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری