معنی دوستی داشتن
لغت نامه دهخدا
دوستی داشتن. [ت َ] (مص مرکب) دوست بودن. محب و یار بودن. محبت داشتن. مودت و محبت داشتن. (ناظم الاطباء): مشاخله؛ با کسی دوست خالص داشتن. (منتهی الارب). تولی، دوستی داشتن با کسی. (تاج المصادر بیهقی). خلال، دوستی داشتن با کسی. (دهار). || عشق داشتن. || رفاقت نمودن. || دوستی کردن. عهد مودت بستن. (ناظم الاطباء).
حل جدول
مراوده
معادل ابجد
1235