معنی دیشب

لغت نامه دهخدا

دیشب

دیشب. [ش َ] (ق مرکب، اِ مرکب) (از: دی + شب)، شب گذشته. شب پیش از روزی که در آنند. دوش. بارحه:
دیشب گله ٔ زلفش با باد همی کردم
گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی.
حافظ.
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم.
حافظ.
- امثال:
دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا.

فارسی به ترکی

دیشب‬

dün gece, dün akşam

مترادف و متضاد زبان فارسی

دیشب

دوش، دوشین، دوشینه،
(متضاد) امشب

فرهنگ فارسی هوشیار

دیشب

شب گذشته

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

دیشب

شب گذشته،

حل جدول

معادل ابجد

دیشب

316

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری