معنی رابطه جنسی

فارسی به عربی

رابطه نامشروع جنسی

الفه


رابطه جنسی نامشروع

اِتّصالٌ جِنسی غَیرُشَرعی


جنسی

جنس، جنسی، عام، نوع


رابطه

اتصال، احترام، ربطه، عاده، اِتّصالٌ

فرهنگ معین

رابطه

(بِ طِ) [ع. رابطه] (اِ.) پیوند، بستگی.


جنسی

(جِ) [ع - فا.] (ص نسب.) آنچه مربوط به امور شهوانی است.

عربی به فارسی

جنسی

وابسته به عشق شهوانی , جنسی , تناسلی , وابسته به الت تناسلی و جماع

فرهنگ فارسی هوشیار

جنسی

‎ گنی، کالایی (صفت) منسوب به جنس، آنچه مربوط به امور شهوانی باشد اعمال جنسی.


بد جنسی

بد ذاتی بد طینتی بد نهادی مقابل خوش جنسی.

فارسی به ایتالیایی

جنسی

sessuale

فارسی به آلمانی

جنسی

Geschlecht (n), Sex (m), Geschlechtlich, Sexually, Sexuell

مترادف و متضاد زبان فارسی

رابطه

ارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی،
(متضاد) ضابطه

فرهنگ فارسی آزاد

رابطه

رابِطَه، علاقه- وصلت- پیوند

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جنسی

ژادمند، ژادین


رابطه

بستگی، پیوند، وابستگی

معادل ابجد

رابطه جنسی

340

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری