معنی بدجنسی
لغت نامه دهخدا
بدجنسی. [ب َ ج ِ] (حامص مرکب) بدذاتی. بدطینتی. بدنهادی. مقابل خوش جنسی. (فرهنگ فارسی معین).
فارسی به انگلیسی
Bad, Evil, Ill Nature, Infamy, Iniquity, Malevolence, Malice, Maliciousness, Malignancy, Meanness, Nefariousness, Venom, Vice, Viciousness, Villainy, Wickedness
فارسی به عربی
حامض، حقد
فارسی به آلمانی
Saeure [noun]
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدذاتی، بدنهادی، خباثت، خبث، خبث طینت، ردائت، شیطنت،
(متضاد) نیکنهادی
فارسی به ایتالیایی
malizia
انگلیسی به فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
خباثت، بدجنسی، بداخلاقی
معادل ابجد
129