معنی راج

لغت نامه دهخدا

راج

راج. (اِ) پتی هو و از گیاهان دارویی است از تیره لیلیاسه. دسته ٔ آسپاراژه قسمت قابل مصرف، سوش ریزم دار مواد، مؤثره، اسانس، رزین، املاح پتاس و آهک. موارد استعمال، شربت پنج ریشه. (کارآموزی داروسازی ص 179). || راش. درخت آلش. قان. زان. (فرهنگ نفیسی).

راج. (معرب، اِ) معرب راجه. رجوع به راجا و راجه شود.

فرهنگ عمید

راج

راش۲

حل جدول

راج

لقب سلاطین غیر مسلمان هند

لقب سلاطین غیرمسلمان هند

فارسی به عربی

راج

یاس بری

فرهنگ فارسی هوشیار

راج

(اسم) گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا ‎7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است.

واژه پیشنهادی

راج

خاس

معادل ابجد

راج

204

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری