معنی راج

لغت نامه دهخدا

راج

راج. (معرب، اِ) معرب راجه. رجوع به راجا و راجه شود.

راج. (اِ) پتی هو و از گیاهان دارویی است از تیره لیلیاسه. دسته ٔ آسپاراژه قسمت قابل مصرف، سوش ریزم دار مواد، مؤثره، اسانس، رزین، املاح پتاس و آهک. موارد استعمال، شربت پنج ریشه. (کارآموزی داروسازی ص 179). || راش. درخت آلش. قان. زان. (فرهنگ نفیسی).


راج بقا

راج بقا. [ب َ] (اِ مرکب) یا راح بقا، نوایی است از موسیقی. (ناظم الاطباء).


راج اربو

راج اربو. [اَ] (اِ) در ختن پستنک که در نور و گرگان آن را بارانک و در طوالش می انز و در کوهپایه گیلان راج اربو میخوانند. (جنگل شناسی ص 233 ج 1).


راج المها

راج المها. [ج ُ ل ْ م َ] (اِ مرکب) شاهنشاه یا بزرگ شاهان و لقب پادشاه زابج بوده است. (الجماهر ص 239).


راج رش

راج رش. [رَ] (هندی، اِ) این کلمه در هندوستان به بعضی از روحانیون اطلاق میشود. رجوع به ماللهند ص 45 س 17 شود.


چشمه ٔ راج محل

چشمه ٔ راج محل. [چ َ م َ ی ِ م َ ح َ] (اِخ) مؤلف مرآت الخیال نویسد: «چشمه ای است در حوالی راج محل از توابع بنگاله که آبی بسیار گرم دارد و غالباً هر مریضی که چند روز پیاپی در آنجا غسل کند بخصوص اگر صاحب برص و جذام باشد، صحت یابد و جامع این اوراق آن چشمه را بچشم خود دیده است ». (از مرآت الخیال چ بمبئی ص 283).

فرهنگ فارسی هوشیار

راج

(اسم) گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا ‎7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است.

فرهنگ عمید

راج

راش۲

حل جدول

راج

لقب سلاطین غیر مسلمان هند

لقب سلاطین غیرمسلمان هند

فارسی به عربی

راج

یاس بری


درخت راج

یاس بری

واژه پیشنهادی

راج

خاس

بیوگرافی

راج کاپور

بازیگر، کارگردان، تهیه‌کننده (1924، پیشاور- هند/ پاکستان 1988) پدرش پریت ویراج کاپور بازیگر بود. تحصیلاتش را در بمبئی و کلکته به پایان برد. در اواخر دهه 1930 به عنوان کلاکت‌زن و کارگر صحنه وارد سینما شد. در سال 1947 نقش اول نیل کمال را به عهده گرفت. شهرت شخصیت آواره، ساده‌دل و چاپلینی فیلم‌های او از مرزهای هند فراتر رفت. پنج فیلمش: آواره، آقای 420، سنگام، اسم من دلقک و بوبی از پرفروش‌ترین‌های تاریخ سینمای هند بود. از فیلم‌هایش: پس از زلزله، نیل کمال، آتش، باران، آه، واکسی، بیدارباش، چوری چوری، چهاردل چهارراه، لویی، عبدالله، نصیب، کیم.

معادل ابجد

راج

204

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری