معنی راح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
شادمانی، باده، شراب. [خوانش: [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
شادمانی، نشاط،
(اسم) خمر، شراب، باده،
* راح روح: ‹راه روح› (موسیقی)
گوشهای در دستگاه شور،
لحنی از سی لحن باربد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
باده، شراب، صهبا، مل، می، سرور، شادمانی، شعف، نشاط
فرهنگ فارسی هوشیار
شاد شدن
فرهنگ فارسی آزاد
راح، نشاط و سرور- باده، (هوا یا روزِ) پرباد و طوفانی
معادل ابجد
209