معنی راسل

لغت نامه دهخدا

راسل

راسل. [س ِ] (اِخ) پادشاه ناحیه ٔ سند در هندوستان: چون روزگار آیند سپری شد پسرش راسل پادشاه گشت. (مجمل التواریخ و القصص ص 120).

راسل. [س ِ] (اِخ) لورد برتراند ارتور ویلیام. در سال 1872 م. در یکی از خانواده های اشرافی انگلستان بدنیا آمد. نام پدرش «ویسگنت آمبرلی » و نام مادرش «کاترین » بود که در سه سالگی هر دو را از دست داد و مادربزرگش بتربیت وی پرداخت. او بوسیله ٔ مربیان خصوصی تربیت شد و در زبانهای آلمانی و فرانسه مهارت یافت و پس از اینکه در فلسفه و ریاضیات اول شد بعضویت کالج ترینتی درآمد. راسل در سال 1903م. کتاب مهم «اصول ریاضیات » را نوشت. در سال 1910م. بمدرسی کالج سابق خود برگزیده شد. در سال 1918م. بسبب مقاله ٔ صلحجویانه ای که نوشته بود بشش ماه حبس محکوم شدو کتاب عالی «مقدمه ٔ فلسفه ٔ ریاضی » را در زندان نوشت. آثار مهم دیگر او عبارت است از: تحلیل خاطر (چ 1920)، عمل و نظر بلشویسم (1920)، کلیات فلسفه (1929)، عرفان و منطق (1929)، زناشویی و اخلاق (1929)، فتح سعادت (1930)، طرز تفکر علمی (1931)، تربیت و نظم اجتماعی (1932)، آزادی و سازمان (1934)، کدام راه بصلح ؟ (1936)، قدرت یا تحلیل جدید اجتماعی (1938)، تحقیق در معنای حقیقت (1940)، تاریخ فلسفه ٔ مغرب (1946)، دانش بشری (1948)، جهانی که من میشناسم، رام کردن قدرت، مفهوم نسبیت اینشتین و... که چندین جلد از آنها از جمله 4 جلد اخیرالذکر و تاریخ فلسفه ٔ مغرب به فارسی ترجمه شده است. او سه بار ازدواج کرده که دو زن اولی را طلاق داده است. راسل در سال 1931 لقب ارل یافت که یکی از عناوین اشرافی انگلستان است ولی او هیچگاه به این القاب افتخار نکرده است وی به اخذ جایزه ٔ نوبل نیز موفق گردیده است. راسل که هم اکنون (1963م.) 91 سال از عمرش میگذرد از لحاظ علمی و اجتماعی و تربیتی از درخشانترین چهره های عالم بشریت است و در انگلستان رهبری جمعیت معروف مخالفان جنگ اتمی را دارد. نامه های تاریخی وی به رهبران شرق و غرب در بحران کوبادر سال 1962 معروف است. (از مقدمه ٔ جهانی که من میشناسم و تاریخ فلسفه ٔ مغرب). وی در 1970 م. درگذشت.

حل جدول

راسل

نویسنده اثر تاریخ فلسفه غرب


برتراند راسل

فیلسوف انگلیسی

نویسنده اثر آینده بشر

برنده نوبل ادبیات در سال 1950 میلادی


راسل کرو

بازیگر فیلم گلادیاتور

عربی به فارسی

راسل

برابربودن , بهم مربوط بودن , مانند یا مشابه بودن , مکاتبه کردن , رابطه داشتن

بیوگرافی

کورت راسل

بازیگر (1951- ماساچوستس- آمریکا) پدرش بینگ راسل، بازیکن بیس‌بال و بازیگر بود. پیش از ده سالگی بازی در سینما و تلویزیون را آغاز کرد. در دوازده سالگی با ایفای نقش جیمی در مجموعه تلویزیونی سفرهای جیمی مک فیترز به شهرت رسید. در بسیاری از شوها و فیلم‌های والت دیزنی به محبوبیت رسید. از فیلم‌هایش: پروفروس کم‌حافظه، در نمایشگاه جهانی اتفاق افتاد، اسبی با لباس‌های خاکستری، دروازه ستارگان، نقص فنی، فرار از لس‌آنجلس، تصمیم اجرایی، سیلک وود، دردسر بزرگ در محله چینی‌ها، تانگووکش، مردم زمستانی.


راسل کرو

بازیگر (1964، ولینگتن نورت آیلند- نیوزلند) با نام راسل آیراکرو به دنیا آمد. تبار نروژی و مائوری دارد. در استرالیا بزرگ شد. کارش را از کودکی آغاز کرد و در 6 سالگی در یک مجموعه تلویزیونی ظاهر شد. سپس تا سال‌ها به بازیگری نپرداخت. در سال 1992 برای نخستین بار جلوی دوربین رفت. دو سال بعد با فیلم پایکوبی کننده مورد توجه قرار گرفت. خیلی زود رهسپار هالیوود شد و با فیلم‌هایی مثل محرمانه لس‌آنجلس، منبع موثق، گلادیاتور در زمره ستارگان هالیوود درآمد. از فیلم‌هایش: زندانی آفتاب، پایکوبی کننده، گلادیاتور، جادوی خشن، سریع و مرده، مهارت، میستری، آلاسکا.


ترزا راسل

بازیگر (1957 کالیفرنیا- آمریکا) از 12 سالگی مدل بود. در انستیتوی تئاتر لی استراسبرگ در هالیوود تعلیم گرفت و در نوزده سالگی با فیلم آخرین مقتدر وارد سینما شد. در سال 1982 با روگ که سی سال از خودش بزرگتر بود ازدواج کرد. از فیلم‌هایش: آخرین مقتدر، دوره عادی، لبه تیغ، انگیزه، انسان بودن، عجیب و غریب، زن فراری، چیزهای وحشی.

سخن بزرگان

راسل ایکاف

انبوهی از برنامه های سازمانی را که من دیده ام همانند آیین های رقص بارانند، به هیچ وجه تأثیری بر هوای پس از آن ندارند، اما کسانی که در آن شرکت می کنند فکر می کنند دارد. افزون بر این، بسیاری از پیشنهادها و روش های مربوط به برنامه ریزی درباره بهتر کردن رقص است، نه تغییر هوا.

در گذشته، تغییر، انسانها را تحت فشار چندانی قرار نمی داد، اما آهنگ کنونی تغییر چنان عظیم است که تأخیر در پاسخ به آن ممکن است بسیار گران و حتی فاجعه آمیز باشد.


راسل کانول

همه ی ما از سرچشمه های لازم برای کامیاب شدن برخورداریم و شور و شوق ما، بزرگترین سرچشمه ای است که داریم؛ تنها کاری که لازم است انجام بدهیم، این است که به ارزش آنها پی ببریم و آنها را به کار گیریم.


جین راسل

من عاشق خداوند هستم، زمانی که خداوند را بشناسی، او را وجودی دوست داشتنی خواهی یافت.

من عاشق پروردگار هستم. زمانی که آغاز به شناخت خدا کنید، او را زیباترین و مهربان ترین خواهید یافت.


برتراند راسل

انگیزه هایی که مردمان را به فلسفه کشانده گوناگون است. با حرمت ترین انگیزه ها میل به شناختن جهان بوده است.

مردم متوحش مردم سخت گیرند.

اگر بنا باشد که جهان از فاجعه هایی که آن را تهدید می کنند جان به در برد مردمان باید بیاموزند که دامنه ی همدردی شان را گسترده تر سازند.

کسانی که عقلشان ضعیف است حاضر نیستند این را در مورد خودشان بپذیرند؛ هر چند همه این را در مورد دیگران می پذیرند.

زندگی خوب، زندگی شاد است. البته قصد من این نیست که اگر شما خوب باشید حتما شاد خواهید بود. منظور من این است که اگر شما شاد باشید خوب زندگی خواهید کرد.

اگر آدمی آنقدر به غذا بی اعتنا باشد که زرد و ناتوان شود، ما نباید او را تحسین کنیم؛ اما مردی که از آگاهی به نیازهای خویش به مرحله ی همدردی با گرسنگان رسیده باشد سزاوار تحسین ما خواهد بود.

از بین ده زن، نه زن پیش از به کار بردن تازیانه، آن را از دست مردان می گیرند.

ما متوجه خواهیم شد که محکمترین و تعصب آمیزترین باورهای ما آنهایی هستند که کمترین دلیل ها برای درستی شان در دست است.

خواندن آثار فلان نویسنده تنها با هدف رد کردن سخنان او، راه شناخت آن نویسنده نیست. خواندن کتاب طبیعت نیز با این باور که سراسر این کتاب خرافات است به همان ترتیب، راه شناخت طبیعت نیست.

جوهر عرفان چیزی نیست جز گونه ای قوت و عمق احساس نسبت به باورهایی که انسان درباره ی جهان دارد.

گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست.

بذر اندیشه و فکر بپاش، عمل و نتیجه درو کن.

اگر تمامی ما قدرت جادویی خواندن افکار یکدیگر را داشتیم، نخستین چیزی که در دنیا از بین می رفت عشق بود.

همکاری جهان با فن و صنعتی که ما امروز داریم می تواند فقر را از میان بردارد و می تواند مرتبه ای از سعادت و رفاه را برای همه ی نوع بشر فراهم کند که بشر هرگز به خود ندیده است.

فلسفه باید خطاپذیری ذهن بشر را به ما بفهماند.

اینکه نظری را همه می پذیرند، نمی تواند دلیلی بر درست بودن آن نظر باشد. در حقیقت، با توجه به نادانی اکثریت نوع بشر، امکان نادرست بودن نظری که همگان آن را می پذیرند بیشتر است تا عکس آن.

انسانی که امید و آرزویش از حدود زندگانی شخصی فراتر رفته باشد مانند انسانی که آرزوهایش محدود باشد در معرض ترس نیست.

تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می کرد، به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که به کلی مغزم کار نمی کرد به سیاست!

ترس از عشق، ترس از زندگی است و آنان که از عشق دوری می کنند مردگانی بیش نیستند.

کمتر رخ می دهد که ترس، عمل عاقلانه ای را باعث شود و بیشتر منجر به عملی می شود که آن خطری را که ترس از آن برخاسته افزایش می دهد.

آرمانهای ما فقط با درآمیختن با جهان به ثمر می رسند و چون از جهان جدا شوند عقیم می مانند. اما آرمانی که از حقیقت بترسد یا از پیش بخواهد که جهان موافق خواهش
های او باشد توانایی این آمیزش را ندارد.

بینش نسنجیده و نیازموده برای فراهم آمدن حقیقت کافی نیست، هر چند که بسیاری از مهمترین حقایق نخست به این صورت تجلی کرده اند.

راز شادمانی در این است: بگذارید دلبستگی
های شما تا حد امکان گسترده باشند. بگذارید واکنش
هایتان نسبت به چیزها و اشخاصی که به آنها دلبستگی دارید، به جای دشمنانه بودن، تا حد امکان دوستانه باشد.

اگر خوب زندگی کنی به حتم شاد نمی شوی، اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی کرد.

زندگی کردن بدون برخی از چیزهایی که می
خواهید، بخش ضروری شادمانی است.

فلسفه نباید از زندگانی شخصی بکاهد، بلکه باید بر آن بیفزاید.

گرچه تقلید محض همیشه مردود است، از آشنایی با نثر خوب، ثمره ی بسیاری به دست می آید؛ به ویژه در پروراندن زیبایی وزن نثر.

معادل ابجد

راسل

291

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری