معنی راندمان
لغت نامه دهخدا
راندمان. [دِ] (فرانسوی، اِ) بهره ٔ کارکرد. نتیجه ٔ کار و کوشش. میزان موفقیت در کار. بازدِه. ضریب انتفاع. (واژه های فرهنگستان).
فرهنگ معین
(دِ) [فر.] (اِ.) کارکرد، نتیجه کار.
فرهنگ عمید
کارکرد، بازده،
(فیزیک) نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به کار میرود، بازده،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
بازده، بهره وری
کلمات بیگانه به فارسی
بهره وری
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازده، حاصل، عملکرد، کارآیی، کارکرد
فارسی به انگلیسی
Efficiency
فارسی به عربی
کفاءه
فرهنگ فارسی هوشیار
میزان و موفقیت در کار، بازده
واژه پیشنهادی
بیلان
معادل ابجد
346