معنی راهنمایی کردن

حل جدول

راهنمایی کردن

رهنمود

‌هدایت

دلالت

فارسی به انگلیسی

راهنمایی‌ کردن‌

Conduct, Direct, Guide, Instruct, Lead, Show, Usher

فارسی به ترکی

راهنمایی کردن‬

kılavuzluk etmek, rehberlik etmek, yol göstermek

فارسی به عربی

راهنمایی کردن

دلیل، عجل مخصی، مر، منادی

فارسی به آلمانی

راهنمایی کردن

Anleiten, Anweisen, Auftragen, Einweisen, Führen, Lenken, Steuern, Stier, Unterrichten, Anleiten, Anleitung (f), Führung (f), Handbuch (n)

واژه پیشنهادی

راهنمایی کردن

ارشاد

ارشاد

معادل ابجد

راهنمایی کردن

591

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری