معنی رجب
لغت نامه دهخدا
رجب. [رُ] (ع اِ) مابین استخوان پهلو و سر سینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مابین پهلو و سر سینه. (از اقرب الموارد).
رجب. [رَ ج َ] (ع اِ) ماه هفتم از سال تازیان، و آن رارجب مضر هم گویند لأنهم کانوا اشد تعظیماً له. ج، اَرجاب، اَرْجُب، رِجاب، رُجوب، رَجَبات. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جج، اَراجیب، اَراجِب، ارجبانات، اَرْجِبه. (ناظم الاطباء): مُنْصَل الأسِنّه؛ ماه رجب. (منتهی الارب). مُنْصِل الأل ّ (اَل ّ ج ِ اَلّه، نیزه ٔ کوچک که پیکان آن پهن باشد)، رجب. (از منتهی الارب). از ماههای عربی است میان جمادی الاَّخر و شعبان، آن را رجب مضر نیز گویند بسبب احترامی که آن قبیله به آن ماه قایل بودند، و رجب الفرد نیز گویند زیرا ماههای حرام چهار است که سه تا از آنها یعنی ذیقعده و ذیحجه و محرم بدنبال هم آیند و تنها یکی جداست که آنهم رجب است. ج، اَرجاب، رُجوب، رِجاب و نیز رَجَبات به صیغه ٔ جمع مؤنث به اعتبار شبهایی که رجب برای آنان وضع شده. (از اقرب الموارد). مأخوذ از ترجیب که معنی تعظیم است چون این ماه را عرب شهراﷲ گفته اند و تعظیم کردندی لهذا به این اسم مسمی شده، و از پیغمبر (ص) نیز روایت است که رجب نام جویی است در بهشت از عسل شیرین تر و از برف سفیدتر هرکه در این ماه روزه دارد از آن جویش آب دهند از این سبب ماه مذکور را رجب نام کردند، از رساله ٔ نجوم که کمال معتبر بود. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). ماه بزرگوار. (مهذب الاسماء). ماه هفتم از سال قمری عرب میان جمادی الاَّخر و شعبان، و هلال آنرا به مصحف بینند. شهراﷲ الاصم، رجب الاصم، رجب المرجب، رجب الحرام، منصل الاسنه، منصل الال ّ، رجب الفرد نیز گویند. در اول آن بقولی در سال 57 هَ. ق. ولادت حضرت امام محمد باقر است و بعضی سوم صفر گفته اند. در دوم این ماه ولادت حضرت امام علی النقی است (در سال 212 هَ. ق.) و در سوم آن (بسال 254) در سرمن رأی شهادت آن حضرت است و در دهم رجب بقولی ولادت حضرت امام محمد تقی است و در سیزدهم آن بقول مشهور سی سال پس از عام الفیل ولادت علی علیه السلام است در میان کعبه ٔ معظمه و در بیست وپنجم آن شهادت حضرت موسی بن جعفر است در بغداد. و بیست وهفتم آن روز مبعث حضرت رسول اکرم است. روز پانزدهم ماه رجب استفتاح است برای گشاده شدن درهای آسمان یا درهای کعبه در آن روز. رجوع به کلمه ٔ استفتاح شود. سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن ایام البیض است و اعمال استحبابی چند دارد. رجوع به ماده ٔایام البیض شود. (یادداشت مرحوم دهخدا):
دو ربیع و دو جمادی و تمام رجبی.
منوچهری.
نزد مردم مر رجب را آب و جاه و حرمتست
گرچه گاو و خر نداند حرمت ماه رجب.
ناصرخسرو.
زیشان جز از محال و خرافات کی شنود
آدینه ها و عید نه شعبان و نه رجب.
ناصرخسرو.
رجب. [رَ] (ع مص) حیا کردن و شرم داشتن. (ناظم الاطباء). حیا نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج). شرم کردن. (از اقرب الموارد). || بترسیدن. (مصادراللغه زوزنی). ترسیدن. (از اقرب الموارد). ترسیدن از کسی. (ناظم الاطباء). مصدر بمعانی رجوب. (از منتهی الارب). || بزرگ داشتن. (آنندراج) (دهار) (مصادراللغه زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). || بزرگ داشتن کسی را. || به سخن بد متهم کردن کسی را و دشنام دادن بدو: رجب فلاناً بقول سیی ٔ. (ناظم الاطباء). دشنام دادن. (از اقرب الموارد). || تنها برآمدن چوب. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). تنها بیرون آمدن چوب. (از اقرب الموارد).
رجب. [رَ ج َ] (ع مص) ترسیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || مهابت کسی نمودن و بزرگ داشتن او را. (منتهی الارب) (از آنندراج). رجبه، و منه اشتقاق رجب شهراﷲ الحرام لأنهم کانوا یعظمونه. (منتهی الارب).بزرگ داشتن. (از اقرب الموارد). || حیا کردن از کسی، رجب منه. (ناظم الاطباء). حیا کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). شرم کردن. (از اقرب الموارد).
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) محمد جمال الدین البیروتی. او راست: الاجوبه الجلیله فی العقائد الدینیه چ مطبعه الادبیه بیروت بسال 1300 هَ. ق. (از معجم المطبوعات).
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) محمدبن عبدالواحد. او راست: تاریخ الامم، چ مطبعه السعاده بسال 1910 م. (از معجم المطبوعات).
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) افندی صدیق. او راست: اللآلی السنیه فی المناورات الحربیه چ بولاق بسال 1291 هَ. ق. (از معجم المطبوعات ج 1).
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) شیخ عمرانی شافعی. او راست: نزهه اهل الطاعه فی اخبار الساعه. (از انساب سمعانی).
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) ابن محب علی شاملو. خطاط و خوشنویس که کتابهای چندی بخط وی موجود است، از جمله بسال 1069 هَ. ق. برحسب امر زال بیک یوزباشی دیوان فضولی و سبک باده، و بسال 1051 لغت نوایی را نوشته است.رجوع به فهرست کتابخانه ٔ سپهسالار ص 268 و 647 شود.
رجب. [رَ ج َ] (اِخ) ابن احمد. او راست: الوسیله الاحمدیه و الذریعه السرمدیه فی شرح طریق المحمدیه. (از تاریخ تبییض ص 1087). و رجوع به المنلی رجب بن احمد در معجم المطبوعات شود.
رجب. [رُ ج َ] (ع اِ) ج ِ رُجْبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رُجْبه شود.
فرهنگ معین
(رَ جَ) [ع.] (اِ.) ماه هفتم از سال قمری.
فرهنگ عمید
ماه هفتم از سال هجری قمری بعد از جمادیالآخر و پیش از شعبان، رجبالمرجب،
حل جدول
نام های ایرانی
پسرانه، نام ماه هفتم از سال قمری
فرهنگ فارسی هوشیار
سرفرویی از ((ترجیب))، نام ماه هفتم از سال تازی، ترسیدن - 4 بزرگداشت شرمزدگی شرم کردن، بزرگداشت، دشنامگویی، ترسیدن (اسم) ماه هفتم از سال قمری تازیان و مسلمانان و آن بین جمادی الاخر و شعبان است.
فرهنگ فارسی آزاد
رَجَب، (رَجَبَ-یَرجَبُ) ترسیدن- حیا کردن- بزرگ داشتن- ترس- حیا- بزرگداشت
رَجَب، ماه هفتم سال قمری که سی روزه می باشد (جمع: اَرجاب- رُجُوب -رِجاب)
معادل ابجد
205