معنی رداس

لغت نامه دهخدا

رداس

رداس. [رَدْ دا] (ع ص) مرد سنگ انداز. (حاشیه ٔ ص 207 دیوان ناصرخسرو):
خرد و جهل کی شوند عدیل
برز را نیست آشنا ردّاس.
ناصرخسرو.

فرهنگ معین

رداس

(رَ دّ) [ع.] (ص فا.) مرد سنگ انداز.

حل جدول

رداس

مرد سنگ انداز

فرهنگ فارسی هوشیار

رداس

سنگ انداز (صفت) مرد سنگ انداز.

معادل ابجد

رداس

265

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری