معنی رزمنده

لغت نامه دهخدا

رزمنده

رزمنده. [رَ م َ دَ / دِ] (نف) جنگنده. که رزم کند. جنگ کننده. رزم کننده. (یادداشت مؤلف). که بجنگد. که جنگ کند. که نبرد کند.

حل جدول

رزمنده

مبارز، جنگجو

مترادف و متضاد زبان فارسی

رزمنده

پیکارجو، تکاور، جنگاور، جنگجو، جنگنده، چریک، مبارز، مجاهد

فارسی به انگلیسی

رزمنده‌

Combatant, Fighter, Militant

فارسی به عربی

رزمنده

مقاتل

معادل ابجد

رزمنده

306

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری