معنی رشد کردن

لغت نامه دهخدا

رشد کردن

رشد کردن. [رُ ک َ دَ] (مص مرکب) گوالیدن. نمو. ترقی. (یادداشت مؤلف). نشو و نما. و رجوع به رُشد شود.

حل جدول

رشد کردن

نمو،نامیه

نمو، بالیدن، روییدن

قد کشیدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رشد کردن

بالیدن

کلمات بیگانه به فارسی

رشد کردن

بالیدن

فارسی به انگلیسی

رشد کردن‌

Build, Enlarge, Evolve, Grow, Thrive

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

رشد کردن

ازدهار، انم، بالغ (فعل ماض)، شمع

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

رشد کردن

بال آکندن

بالیدن

معادل ابجد

رشد کردن

778

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری