معنی ریاکاری

لغت نامه دهخدا

ریاکاری

ریاکاری. (حامص مرکب) عمل و صفت ریاکار. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریاکار شود.

فرهنگ عمید

ریاکاری

عمل ریاکار،

حل جدول

ریاکاری

تزویر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ریاکاری

تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

فارسی به انگلیسی

ریاکاری‌

Insincerity, Masquerade, Pretense, Simulacrum

فارسی به ترکی

ریاکاری‬

riyakârlık

معادل ابجد

ریاکاری

442

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری