معنی ریمان
لغت نامه دهخدا
ریمان. [رَ ی َ] (ع مص) فراهم آمدن سر جراحت از به ْ شدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). فراهم آمدن سر جراحت. (المصادر زوزنی). || مهربانی کردن. (دهار) (المصادر زوزنی).
حل جدول
ریاضیدان معروف آلمانی
سخن بزرگان
هر چه کمتر به زندگی وابسته شویم زنده تر خواهیم بود.
معادل ابجد
301