معنی زاغ فعل

لغت نامه دهخدا

زاغ فعل

زاغ فعل. [ف ِ] (ص مرکب) آنکه رفتارزاغ دارد. || مجازاً، بدفعل:
از آن زاغ فعلان گه شبروی
ز صف کلنگان فزون آمدیم.
خاقانی.
و رجوع به زاغ رو و زاغ شود.

فرهنگ معین

زاغ فعل

(فِ) [فا - ع.] (ص مر.) مجازاً بدکردار.

حل جدول

زاغ فعل

مجازا بدکار

فرهنگ فارسی هوشیار

زاغ فعل

زاغروش سیه دل بد کردار (صفت) آنکه رفتار زاغ دارد، بد فعل بد کردار.

معادل ابجد

زاغ فعل

1188

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری