معنی زهرآگین

لغت نامه دهخدا

زهرآگین

زهرآگین. [زَ] (ص مرکب) زهرآلوده و دارای زهر. (ناظم الاطباء). آمیخته به زهر. زهرآلود. سمی. (فرهنگ فارسی معین). زهردار. زهرآلود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
نه شکنجی که بود زهرآگین
نه شکنجی که بود دوغ آگنج.
سوزنی (یادداشت ایضاً).

فارسی به انگلیسی

زهرآگین‌

Baneful, Toxic, Virulent, Virulently

فرهنگ معین

زهرآگین

(~.) (ص مر.) زهرآلود.

حل جدول

زهرآگین

سمی

سمی، زهرآلود

مسموم، زهرآلود، زهردار، سم آلود، سمی


باد زهرآگین

سام


باد زهرآگین کویری

بادسام


سمی

زهرآگین

فرهنگ عمید

زهرآگین

زهرآلود، زهردار، آمیخته به‌ زهر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زهرآگین

زهرآلود، زهردار، سم‌آلود، سمی

انگلیسی به فارسی

virulent

زهرآگین


toxic

زهرآگین

گویش مازندرانی

گزی

زهرآگین

زهرآگین

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سمی

زهرآگین، زهری

معادل ابجد

زهرآگین

293

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری