معنی زودگذر
لغت نامه دهخدا
زودگذر. [گ ُ زَ] (نف مرکب) زودگذرنده. آنچه که زود گذرد. آنچه که به سرعت محو شود: دنیای زودگذر. تبسم زودگذر. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(گُ ذَ) (ص فا.) آن چه که به سرعت محو شود.
فرهنگ عمید
آنچه زود میگذرد و به پایان میرسد: عمر زودگذر، زندگی زودگذر، دنیای زودگذر،
حل جدول
عاجل
مترادف و متضاد زبان فارسی
فانی، مستعجل، موقت، موقتی،
(متضاد) دیرپا
فارسی به انگلیسی
Brief, Ephemeral, Evanescent, Fleeting, Impermanent, Transient, Volatile, Transiently
فارسی به عربی
ضعیف، لمعان، هارب
معادل ابجد
937