معنی زیرانداز
لغت نامه دهخدا
زیرانداز. [اَ] (اِ مرکب) هر پارچه ای که در زیر پای گسترانند و نهالی و توشک. (ناظم الاطباء). فرش. مقابل روانداز. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا): زیراندازش زمین است و رواندازش آسمان. (یادداشت ایضاً). || فرشی است که زیر قلیان گذارند. (آنندراج). پارچه ای که در زیر غلیان گسترانند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(اَ) (اِ.) تشک.
فرهنگ عمید
زیرافکن، تشک، نهالی، فرش، آنچه هنگام خوابیدن زیر خود میاندازند،
حل جدول
تشک، زیرافکن
مترادف و متضاد زبان فارسی
تشک، زیرافکن، مفرش، نهالی،
(متضاد) روانداز
معادل ابجد
280